تازه ازدواج کرده بودم. همسرم دقت کامل داشت تا من برای تهیه لوازم زندگی به زحمت نیفتم. اون موقع من تقریبا 23 ساله و همسرم حدودا 5 سال کوچکتر از من بود. اما عقلش در مسائل زندگی بیشتر از سنش بود. به زندگی به چشم یک واقعیت نگاه میکرد نه یک اتفاق برای پز دادن و فخر فروختن. خیلی از چیزهایی که اول ازدواج هر عروس و دامادی بهش نیاز دارند رو نمیخواست و خودش میگفت بهتره اینا رو نخریم.
البته من هم جبران کردم و همون اول ازدواج عوض این صرفه جوییی هاش تونستم یه سفر زیارتی خوب ببرمش.
زندگی بدون نگاه به توقعات دنیوی چقدر میتونه زیبا باشه.